به کوچه ای رسیدم ،که پیرمردی از آن خارج می شد؛
به من گفت :نرو که این مسیر بن بسته!به حرفش گوش ندادم و رفتم.
کوچه بن بست بود..پشیمان شدم و برگشتم اما وقتی به سر کوچه رسیدم
دیگر پیر شده بودم!!!
[ سه شنبه 93/4/10 ] [ 2:37 عصر ] [ فاطمه راد ]
آخرین مطالبپیوندهاسایت آوازکطراح قالب: آوازک |
به کوچه ای رسیدم ،که پیرمردی از آن خارج می شد؛ به من گفت :نرو که این مسیر بن بسته!به حرفش گوش ندادم و رفتم. کوچه بن بست بود..پشیمان شدم و برگشتم اما وقتی به سر کوچه رسیدم دیگر پیر شده بودم!!! [ سه شنبه 93/4/10 ] [ 2:37 عصر ] [ فاطمه راد ]
|
درباره وبلاگآرشیو ماهانهبرچسبهای وبلحظه ای (36)
حجاب و عفاف (34)
جملات کوتاه (32)
عارفانه (12)
نصیحت (11)
پند آموز (11)
دوستانه (11)
رهبری (9)
13 آبان (8)
داستانک پایداری (8)
طنز (8)
پری (7)
زندگی (6)
گذشته های نزدیک (5)
سیاسی (4)
نقاشی خدا (3)
عاشورا (2)
پزشکی (2)
باران (2)
22 بهمن (1)
sms (1)
روز دختر (1)
شب قدر (1)
شوخی با خدا (1)
لینک های ویژهدیگر امکانات |
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |