سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 بوی عطر سیب همه جارا پر کرده بود  

وقتی حسین در میان قتلگاه غریبانه افتاده بود 

حسین از کسانی زخم خورده بود که  

به او گفته بودند بیا ما تورا می خواهیم 

همان کسانی که نامه می فرستادند برایش

و او را می طلبیدند ولی

 زمانی که آمد شمشیر بدست به استقبالش رفتند

اما حسین مظلوم بود

سپاهش کم بود و حتی به همان سپاه کم هم اختیار انتخاب داد

تا هرکه می خواهد بماند و هرکه نمی خواهد برود

72 یار واقعی برایش باقی ماندند

کم بود اما نترسید

گفت خدا به جای همه ی کسانی که رفتند هست

گفت به خدا توکل می کنم 

.....

زمین گریه می کرد از اینکه حسین

را اینطور روی خودش نگه داشته

زمین خجالت می کشید به جای بنده های نافرمان

که حسین را اینگونه کرده اند

زمین انگار عطر سیب به خودش زده بود 

عطر سیبی که همیشه جاودان ماند 

عطر سیبی که دیگر مانندش پیدا نشد

 



[ چهارشنبه 92/8/15 ] [ 5:51 عصر ] [ فاطمه راد ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا

سفارش تبلیغ
صبا ویژن